خدا

فقط قصدم اینه که تجربیات خودم رو در تحولی جدید بنویسم. تحولی که مثل یه زندگی دوباره شد.

خدا

فقط قصدم اینه که تجربیات خودم رو در تحولی جدید بنویسم. تحولی که مثل یه زندگی دوباره شد.

۴ شنبه سوری

شب قشنگیه! همه کنار خانواده هستن و آخرین ۴ شنبه سال رو جشن گرفتن. 

من این شب رو خیلی دوست داشتم. 

عاشق این بودم که بشینم و به شعله‌های آتیش خیره بشم و فکر کنم. 

به هر چیزی که دوست داشتم و نداشتم. 

به سالی که گذشت... 

به اتفاقایی که افتاد... حالا چه خوب... چه بد... 

کارای بزرگی که کردم و تو زندگیم تاثیرگذار بوده.  

آدمایی که تو زندگیم تو این یک ساله رفتن و اومدن. 

اما امسال... 

اولین سالی بود که ۴ شنبه سوری تنهام. 

از این تنهایی بدم نمیاد. 

اما................................... 

 

 تنها با خدا

خدایا شکرت

نظرات 6 + ارسال نظر
Ξ T Ξ Я N ∆ L سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ب.ظ http://eternal.blogsky.com

حالا این تکرار هر سال منه!!

چقدر خوبه که بفهمی آدمای دیگه‌ای هم هستن که همین حسو دارن!

یلدا چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ق.ظ

نمیدونم بگم خوشحالم یا نه فقط میدونم که بین زمین و اسمون هستی امیدوارم حل شه
حالا از این بررسی نگفتی به جای خوب رسیدی با نه؟

ممنون که به یادم بودی

محمد چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:29 ق.ظ http://open-eyes.blogsky.com

سینا جان.تنها چرا؟
می گفتی خودم میومدم پیشت.

منم سال ها تنها بودم . اما امسال یکی از به یاد ماندنی ترین ۴شنبه سوری ها رو داشتم.

نگران نباش.همه چیز درست میشه.
همیشه یه موی باریکی می مونه بین تو و خوشبختی که هیچ وقت پاره نمیشه.فقط ممکنه ترمیمش یه ذره طولانی باشه.

انشالله که هیچوقت تنها نباشی و کاری از دستم بر میاد بگو که واست انجام بدم.

جدی می گم اگه می خوای میام پیشت .
من اینقدر پر حرفی می کنم که همه چیز از یادت میره.

ممنون که به یادم بودی محمد جان! اما گاهی اوقات تنهایی‌ها با هیچ پرحرفی‌ای پر نمیشه.
کاش میشد به همین راحتی بگم خوشبختم.
کاش.............
به هر حال از لطفت ممنون. خیلی دوست داشتم ببینمت.
شاید وقتی دیگر....
شاید جایی دیگر...

سکوت پسر چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:43 ب.ظ http://sokootepesar.blogsky.com

و من آشنا تر از همه با تنهایی

راستی دگر نمی کنی ز کوی ما گذر؟

می گن چهارشنبه سوری بی معرفتارو آتیش می زنند
تو هنوز سالمی؟

ببخش.
هر چی گله کنی راست میگی.
اما این روزا شرایط جسمی و روحی خوبی ندارم.
هنوز سالمم. اما خدا میدونه تا کی؟

س م ح پنج‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:55 ب.ظ http://baraye1bar.com

خالینبند من کنارت بودم..(چشمک))

دمت گرم...

فرشته سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:44 ب.ظ http://2nd-chapter.blogsky.com/

چرا غمگینی اینقدر
من همیشه تنها بودم
همیشه غمگین بودم
اما نمی دونم بعد از تنها نبودن, تنها شدن چقدر وحشتناکه
چرا تنها شدی؟

قبلاْ هم گفتم که به نظر من انسان تنها به دنیا میاد٬ تنها زندگی می‌کنه و تنها هم می‌میره.

آهای آدم‌ها...
«آ»٬ «دم» از تنهایی‌ست...
گول «ها» را نخورید...
ممنون از توجهت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد