سلام!
فقط یه سوال دارم که دوست دارم جوابشو بدونم.
اگه بدونین فقط چند ماه برای زندگی فرصت دارین چیکار میکنین؟
تو رو خدا همون جوابای همیشگی رو ندین که هر کاری دلم بخواد میکنم و بیخیال همه چی میشم.
فکر کنین که باید از خانواده٬ دوستا٬ آشناها٬ کارتون٬ سرگرمیهاتون٬ چیزایی که دوست دارین خداحافظی کنین.
چیکار میکنین؟
پینوشت:
دلم میخواد بیخیال همه چی بشم اما نمیشه...
برام دعا کن عشق من٬ همین روزا بمیرم
آخه دارم از رفتنت بدجوری گر میگیرم!
دعا کنم که این نفس تموم شه تا سپیده
کسی نفهمه عاشقت چی تا سحر کشیده
این آخرین باره عزیز٬ دستامو محکمتر بگیر
آخه تو که داری میری٬ به من نگو بمون نمیر!
داری میای یه باغ سبز درش به روت بازه هنوز
من با تو سوختم نازنین٬ باشه برو با من نسوز
اگه یه روز برگشتی و گفتن فلانی مرده
بدون که زیر خاک سرد حس نگاتو برده
گریه نکن برای من قسمت ما همینه
دستامو محکمتر بگیر٬ لحظهی آخرینه
این آخرین باره عزیز٬ دستامو محکمتر بگیر
آخه تو که داری میری٬ به من نگو بمون نمیر!
داری میای یه باغ سبز درش به روت بازه هنوز
من با تو سوختم نازنین٬ باشه برو با من نسوز
دوست عزیز من معتقدم آدمها در لحظه تعریف می شوند بنابراین گلپر این لحظه نمی تواند به جای گلپری که در آن شرایط قرار دارد تصمیم بگیرد.
من نمی دونم چکار خواهم کرد مگر آنکه در آن شرایط قرار بگیرم
مطمئناْ همینطوره که میگی. اما قوه ی تخیل رو واسه همین وقتا گذاشتن. لطفاْ چشماتو ببند و بهش فکر کن و جوابم رو بده.
سلام، مدت هاست که این سوال ذهنمو مشغول کرده! چون می دونم اگه همه چیز طبق روال اتفاق بیافته، 4 ماه وقت دارم. همین کارهایی رو که الآن انجام میدم را ادامه میدم!
چقدر جالب! اون دنیا میبینمت پسر! خیلی زود! خیلی خیلی زود!
فکر کنم اول خیلی گریه میکنم
بعد همه ی اونایی رو که دوست دارم هر روز میرم می بینم و محکم بقلشون می کنم و بهشون میگم چقدر دوستشون دارم.
هر روزش برای خودم دعا میکنم و از خدا خواهش میکنم خوب بمیرم...
هر روز بهش میگم یادت نره چقدر عاشقتم...
سعی می کنم نترسم
فقط خوشحال میشم که اونی که میره منم!
همین.
ممنون از جوابت! نمیدونم! شاید منم همین کارار رو بکنم. شایدم هیچ کاری نکنم. من عاشقش هستم اما... این اون چیزی نبود که انتظارشو داشتم. نباید این کارو میکرد! این دومین باره که اینطوری امتحانم میکنه. دلم هیچی نمیخواد... هیچی... حتی دلسوزیه بقیه رو!
سلام وبمون آپ شد
درمورد سوالاتون باید خوب فکرکنم نمیخوام سرسری جواب بدم
یه چیز دیگه خیلی خوب شد برگشتین همنجا
صدرا
علیک سلام. دیر کردید. بهتره زودتر جواب بدید. چون فرصت چندانی نیست.
کی دیگه وقت نداره؟
کی داره میره؟ چرا؟
شما خودتو ناراحت نکن آبجی! (چشمک)
همه چی درست میشه.
خوب بگو :(
چی بگم عزیزم؟
تو این مدت سعی می کنم بیشتر با خدا فت و آمد داشته باشم .بعدش میرم اونایی که دوست دارم رو حسابی میبینمشون
ایدهی جالبیه. ممنون از نظرت.
البته اگه کسایی که دوسشون داری طاقت دیدنت رو داشته باشن و تو هم طاقت دیدن ناراحتیاشونو!
بازم ممنون.
جای قبرم و نوشته روی سنگ قبرم رو مشخص میکنم. تمام اون مدت انتظار و مرخصی میگیرم و چند روز اول همش گریه میکنم (دلم نمیخواد گریه کنم ولی دست خودم نیست ،من گریه ام تو آستینمه)بعد که آرومتر شدم یه مسافرت با خانواده ام میرم .برای بچه های خواهر و برادرم کادوهای خوب میخرم و البته مادر و پدرم.
پولم به ساختن مدرسه نمیرسه ،بنابراین صرف یه کار خیر دیگه میکنم شاید کمک به بیمارستان .
شب قبل از مردن حتما بستنی میخورم .
۱- وقتی روحی توی بدنت نیست٬ با جسمت میخوای چیکار کنی؟ چه اهمیتی داره که کجا خاک بشه و روی سنگ قبرت که تا ۵۰ سال بعد دیگه هیچی ازش نمیمونه چی مینویسن؟
۲- با گریه موافقم. اما اشکام خشک خشکه! خودمم نمیدون چرا!
۳- با خانواده بودن هم ایدهی خوبیه. اما به شرطی که خانواده ات هم مثل تو ندونن که چه اتفاقی داره میفته. اونوقت راحتی.
۴- کادو خریدن به نظرم ایدهی خوبی نیست. اینکه چیزی به یادگار بذاری که بعداْ دیگرون رو به یاد تو بندازه و ناراحتشون کنه قشنگ نیست. البته اگه چنین کسی باشه که با دیدن یادگارت از غصه گریهاش بگیره.
۵- کار خیرو موافقم.
۶- منم شب قبل از مردن برای خودم تولد میگیرم.