باز این دردای جسمی ولم نمیکنه!
سرم داره از درد میترکه. انگار چشام داره از کاسه میزنه بیرون!
گلوم اینقدر میسوزه که انگار ۱ ساعت مدام داد کشیدم.
تمام تنم بوی تعفن میده!
اینقدر دارو خوردم که خودمو جلوی آینه شکل کپسول و قرص میبینم.
اما....
وقتی توی رختخوابم دراز میکشم
خیره میشم به سقف چوبی اتاق.
نگاهم از درز چوبی میگذره و میرسه به سقف شیرونی.
حتی از سقف شیرونی هم میگذره و میرسه به آسمون.
جایی که میگن تو اونجایی و واسه همین نگاهای من بیاختیار همیشه وقتی میخوام باهات حرف بزنم خیره میشن به اونجا!
به نظرم درست میگن. تو اونجا نشستی و داری مهربون نگاهم میکنی.
منو تو بغلت میگیری. مثل یه بچه تکونم میدی تا خوابم ببره و دردامو فراموش کنم.
چشمامو که میبندم٬ دست میکشی روی موهام و همانطور که آروم یه زمزمهی خوشایند رو لباته منو آروم میکنی.
عاشق این لحظههام...
جز تو هیچکس نمیتونه منو از همیشه رفتن بدون اجازهی تو منصرف کنه.
جز تو هیچکس نیست که زمزمههاش آرومم کنه.
جز تو هیچکس نیست که برام پناه و تکیهگاه بشه.
مرسی که ازم مراقبت میکنی.
اگر تو رو نداشتم چه بلایی سرم میومدم؟؟؟؟!!!!
خدایا حسابی مراقب خودت باش
اخه ما هیچ کس رو جز تو نداریم
خیلی پر احساس بود عزیز دلم!
واقعاْ آرومم کرد.
ممنون.
سلام. مطلبت تاثیرگذار بود
با تبادل لینک موافقی؟
ممنون.
من دوستان رو لینک میکنم اما لینک کردن من اجباری نیست.
به هر حال خوش اومدی
جالب مثه همیشه...
وب قبلیم فیلتر شده اگه ممکنه با این اسم لینکم کن:
برای 2 بار
مرسی
متاسفم بابت فیلتر شدنت.
حتماْ درستش میکنم و خوشحالم که ناامید نشدی و ادامه دادی.
سلام
قشنگ بود
منتظرتم
سلام.
ممنون.
حتماْ میام.
سلام سینا جان چطوری اخوی ؟هوای خانه ات ابریست!!!
سلام.
ممنون.
ابر هم جلوهی خداست. آرامش و باد خنک و...
تا چه خواهد دوست...
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت،
اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب، مبارک باد
ممنون.
به تو هم مبارک باشه.
سلام پسر .........
وبت سخت غمگینه ........
چرا آخه ؟
چشمها را باید شست...
جور دیگر باید دید...
منظورم اینه که چشمات غمگین میبینه.
وب من سرشار از عشقه!
عشق به معبودم!
به همهی زندگیم!
به آرامش وجودم!
خوش اومدی رفیق.