خدا

فقط قصدم اینه که تجربیات خودم رو در تحولی جدید بنویسم. تحولی که مثل یه زندگی دوباره شد.

خدا

فقط قصدم اینه که تجربیات خودم رو در تحولی جدید بنویسم. تحولی که مثل یه زندگی دوباره شد.

بازنوشت

سلام! 

مدتهاست که ننوشتم و مدتهاست که شما دوستای عزیزم حتی یه لحظه فراموشم نکردید و بهم سر زدید و به من لطف داشتید. به شدت درگیر اجرا و بعد هم مهمون بازی و بعد هم انتخاب واحد بودم. اما خوشحالم که می تونم حالا براتون بنویسم. 

قبلش از همه دوستانی که لطف داشتن و برام نوشتن تشکر می کنم به خصوص صدرا و سینای عزیز! هومن٬ مهران٬ ارسلان٬ خواستگاه٬ سارا٬ سه کنج و خیلی از دوستای دیگه! 

اصل نوشت: 

تو این مدتی که ننوشتم٬ یه عالمه اتفاق بین من و اون افتاد. اتفاقای بد و خوب! 

اولش همه چی مرتب بود٬ اما بعد... 

به این نتیجه رسیدم که شیطون همه جا هست! همه جا... هر جایی که فکرشو نمی کنیم و هر جایی که فکرشو می کنیم! 

و اون از همه ی اونجاهایی که فکرشو می کنیم٬ بیشتر بهمون صدمه می زنه! 

خیلی از اوقات فکر می کنیم می تونیم جلوی شیطون وایستیم. احساس قدرت می کنیم. مخصوصاْ اون وقتایی که بیشتر به خدا نزدیک هستیم. فکر می کنیم خدا پشتمونه٬ پس می تونیم هر کاری بکنیم و از پس هر چیزی بر بیایم. میگم هر چیزی٬ چون شیطون هر چیزی هست و در واقع هیچی نیست! 

این احساس قدرت دقیقاْ خود شیطونه! کم کم این قدرت حس غرور بهمون میده یعنی با خودمون میگیم حالا که خدا با ماست٬ پس می تونیم هر کاری بکنیم. حتی می تونیم با شیطون در بیفتیم. 

اما حقیقت چیز دیگه ایه! 

این در واقع خود شیطونه که حتی خودشو در قالب قدرت خدا به ما نشون میده! 

بیشتر اوقات حتی لازم نیست با شیطون در بیفتیم و فقط کافیه از سر راهش بریم کنار تا پرمون بهش گیر نکنه. باور کنین راست میگم! 

کافیه برین کنار و بگین ما جلوی تو هیچی نیستیم! تو برتری! 

اونوقت اونه که غرور برش میداره و کاری بهتون نداره! 

شما هم بی سر و صدا کنار خدا می مونید و با هم زندگی می کنید. 

بذارید فکر کنه که شما تحت سلطه ی اونید اما در واقع هر کاری دوست دارید با خدا می کنید. 

نذارید این غرور شما رو سمت خودش بکشونه. می دونم سخته! اما باور کنید خدا با ماست. کافیه به کسی نگیم... 

تا آپدیت بعدی... 

یا حق

نظرات 7 + ارسال نظر
محمد جابر سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:31 ب.ظ http://www.torkaman.blogsky.com/

سلام چرا فکر نمیکردی . خواهش . بازم بیا

یا علی

مصطفی سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.jabe.ir

دوست عزیز سلام
امکان ارسال عکس به دوستان نیز فعال شد
شمارش معکوس برای افتتاح بخش گالری آغاز شد. 4 روز تا افتتاح بلاگالری جعبه
با افتتاح این بخش شما وبلاگ نویسان عزیز قادر خواهید بود تا از عکس های خود در جعبه یک گالری با طرح و رنگ دلخواهتان بسازید و گالری را در وبلاگ خود قرار دهید
هر روز بیش از 500 عکس جدید توسط اعضا و مدیران به سایت جعبه اضافه می شود.
برای حمایت از جعبه لینک ما را در وبلاگ خود قرار بده ما نیز لینک شما را در قسمت حامیان قرار خواهیم داد. همچنین با عضویت در جعبه میتونی عکس های وبلاگت را به صورت رایگان آپلود کنی. به زودی جعبه امکانات بیشتری را در اختیار کاربران وبلاگ نویس قرار خواهد داد.

جعبه حامی وبلاگ نویسان

موفق و سربلند باشید

مشق عاشقی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:52 ق.ظ http://mashgashegy.blogsky.com/

سلام
خدمت تون عرض کنم که که قرآن به شکل امروزی یعنی در یک جلد قرار گرفتن بعد از رحلت رسول خدا در آمده است . همانطور که در متن توضیح داده شده است از زمان نزول نوشته و یا حفظ می شد. درست است امام علی (ع) هم قرآن را جمع کرده بود و ایکاش آن قرآن اکنون در دسترس بود. اما متاسفانه مثل خیلی از مسایل دیگرآن قران در خانه امام علی (ع) ماند . البته نا گفته نباید گذاشت قران امام علی و قران کنونی از نظر محتوا هیچ فرقی باهم ندارد. تنها قران امام علی چیزی که داشت شان نزول واسامی برخی افراد درآن ذکر شده بود...

fereshteh چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:10 ب.ظ http://2nd-chapter.blogsky.com/

آیییی درد نداشت؟
بی ناخونی اونم از ته خیلی درد داره و میسوزه..
------------------------------------------------------
شیطون حواسش هست بابا
نمیشه گولش زد
هر چی ببینه تو بیشتر به حرف خدا گوش میدی بیشتر حرصش میگیره... چون خودش گوش نداده... حسودیش میشه
اصلا دست کم نگیرش

خورشید جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.khurshid.blogsky.com

ما چو پیمان با کسی بستیم هرگز نشکنیم
گر هزار زهر است خوردیم ساغر نشکنیم
ما درخت افکن نهیم آنها گروهی دیگرند
با وجود صد تبر یک شاخ بی بر نشکنیم

خاستگاه جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ب.ظ http://khastgah.wordpress.com

گویی غیبتت خیلی پر ثمر بوده

ارسلان یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:04 ب.ظ http://11arsi.mihanblog.com

سلام سارا جان وبلاگم مسدود یا هک شد بگذریم به سختی آدرس شما رو گیر آوردم و آدرس جدیدم رو براتون گذاشتم اگه پیشم بیای خوشحال میشم
منتظر حضور گرمت هستم
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد