سلام!
شب قشنگی بود و هست!
امشب اولین شب اجرام بود! گل کاشتم واقعاْ محشر بود کارم! (تعریف از خود نباشه البته )
اما دوست دارم با یه جک دوستامو شاد کنم. اونم سوتی تئاتره قرنه!!!
من توی این نمایش نقش یه دختر پادشاه ساسانی رو بازی می کردم و باورتون بشه یا نه٬ یادم رفت که ساعت مچیمو باز کنم از دور دستم. بنابراین به تحقیق!!! در این نمایش ثابت کردم که در دوران ساسانیان٬ خاندان پادشاه از ساعت مچی استفاده می کردن!!!
بگذریم! امروز چند باری از توی سن افتادم تو بغل خدا و اگه منو نگرفته بود٬ حتماْ با مغز ولو میشدم وسط سن! آخه مرواریدای لباسم پاره شد و ریخت مرکز میزانسنهای من٬ یعنی دقیقاْ تو نور موضعی زردرنگ که من باید همش اونجا بازی میکردم!! خداییش خیلی آروم بغلم کرد و دوباره گذاشتم پایین! چندباری اینطوری شد! اما با اینهمه سوتی بازی٬ نبودین ببینین ملت چه کفی برامون زدن! جای همه اتون خالی!
اصل نوشت:
خدای خوب من! میدونم که اگه تو نبودی٬ با اینهمه خرابکاری و نگرانیای که من داشتم و با اینکه اولین بار بود با شنل تمرین میکردم و همزمان روی صحنه هم رفتم و اولین بار بود که یه مشعل روشن دادم دستم و گفتن این جزو میزانسنته و مراقب باش دکورو آتیش نزنی و اولین بار بود که با دکور جدید صحنه که امروز طرحش عوض شده بود کار کردم٬ با اینکه بازیگر نقش مقابلم تقریباْ تمام دیالوگهایش یادش رفت و فراموش کرد چی باید بگه و با تمام با اینکه های دیگه...
اما ممنون که دستمو گرفتی و نذاشتی کارم خراب بشه! می دونم که تو تمام این ۵ ماه تمرین کنارم بودی و حیفت اومد که زحماتم به باد بره!
خیلی مخلصم به خدا خدا جون!
تا آپدیت بعدی...
یا حق
سلام سارا جون
چه آپ با مزه ای بود
بابا خواب بیشتر احتیاط کن
میگم حالا خودمونیم بازیگر بودی و ما نمیدونستیم
بگزریم بعد از شرحالت اون مطلبت خیلی زیبا بود بابتش مر30
راستی یه سر بیا پیشم آپ کردم
دوست دار تو ارسلان
فعلا
اسم نمایش چی بود؟
کجا بود؟؟
سلام
چرا دیگه سر نمی زنی
آپیدم بسر منتظرتونم
هواس پرتی برای همه هست!
اگه بخوام سوتی های زندگیمو بنویسم یه کتاب میشه.
سلام سارا خانم
خیلی خوشحال شدم که تونستید اولین شب اجرا موفق باشید.
خدا رو شکر میکنم ازین بابت.
هر چی حرفه ای هم باشیم بازهم شب اول تپق میزنیم دیگه اشکالی نداره دوست عزیزم خودتون رو ناراحت نکنید.
خیلی آپ خوشگلی بود دوست خوبم.
مخصوصا قسمت اصل نوشت مطلبتون که با خدا صحبت میکردین.
فقط اگه چند تا عکس هم از صحنه تئاتر میزاشتید با حالتر هم میشد.
شاید امشب آپ کنم اگه دوست داشتید تشریف بیارید و خوشحالم کنید.
مرسی
بای
سلام.
من نمیدونم با خانما چی بگم. فقط مثل خواهر بزرگم میگم دوستتون دارم و بهتون احترام میگذارم.قبلا هم اومدین وبم.باید ازتون تشکر میکردم. این مطلبتون برام خیلی جالب بود که یکبار با اجازتون منم اینطوری بنویسم.موفق باشین. عکس چرا نمیزارین شما؟بای.
سلام خوشحالم که خوشتون اومد چشم حتما خبرت میکنم
یا علی
خیلی دست شما درد نکنه دیگه
یعنی ما هم مطالبمونو از اونجامون در میاریم آخه اونا سوالاتشونو از اونجاشون در میارن
یه کم ):
سلام
چقد سوتیات باحال بود شانس اوردی من اونجا نبودم چون همچین میزدم زیر خنده تا تو همه اعتماد به نفستو از دست بدیو سوتیات ۱۰ برابر شه تا من بتونم بیشتر بخندم!!!
شوخی کردم بابا چرا گریه می کنییییییییییییی...
راستی من فیلمنامه مینویسم منتها هنوز هیچ فیلمسازی لیاقت ساختن فیلمنامه های منوپیدا نکرده.
راستی برنامه بعدیت چیه و کجاست... اگه نزدیک باشه حتما میام. نترس نمی خندم.. البت باید حق السکوت بدی.
سلام. اگه بخواین عکس بزارین و از این چیزا من هر هر کمک بگید و بتونم انجام میدم.ایمیل بهم بدید تا کامل براتون توضیح بدم و خیلی خوشگلتر میشه وبتون با عکس.مرسی که اومدین.بای.
سلام
سارا
جون
آپم
بیا
خوشحال
میشم
سلام
کاش کسی یاد معلمها میداد
اول مهری
شغل پدرها را نپرسند؛
وقتی هنوز احترام به همهی شغلها را
و
افتخار به همهی پدرها را
یاد دانش آموزانشان ندادهاند!
حالا قصهی چشمان یتیمی که نم میخورد،بماند...
خیلی وب زیبای دارید به خدا اینو جدی میگم خیلی زیبا همین
راستی من آپ کردم و منتظر شما هستم که زیر دفتر خاطراتم واسم امضا کنید که باعث افتخار من هست
موضوع : انتقاد از یکی از دوستان هم سن خودم
سلام سارا خانم
سینام شما خوبین آپ قشنگی بود
بابای